معنی برجستگی تایر
حل جدول
لغت نامه دهخدا
برجستگی. [ب َ ج َ ت َ / ت ِ] (حامص مرکب). برجسته بودن. (فرهنگ فارسی معین). || جهندگی. (ناظم الاطباء). || (اِ) بلندی. (فرهنگ فارسی معین).
- برجستگی های بدن، نقاطی از بدن که برجسته نماید مانند پستان. (فرهنگ فارسی معین).
|| طاول و بثره و جوشش. (ناظم الاطباء).
فرهنگ عمید
مترادف و متضاد زبان فارسی
فارسی به آلمانی
Snob (m), Chef (m), Leiten
فارسی به عربی
فارسی به ایتالیایی
rilievo
فرهنگ معین
(یِ) [انگ.] (اِ.) = طایر: لاستیک رویی چرخ وسایل نقلیه.
فارسی به انگلیسی
Tire, Tyre
معادل ابجد
1306